مهیار و امیرمحمد فرزندان خانواده امیدوار(ساکن شیراز) و کشاورز(ساکن شهرستان خرامه) در سال93 روز تولدشان، به دلیل اشتباه یکی از پرسنل بیمارستان حافظ شیراز در بیمارستان جابه جا شدند و هرکدام با هویتی پنهانی به دور از والدین واقعی خود زندگی کرده و یک ساله شدند. داستان جابجایی مهیار و امیرمحمد در بیمارستان آنجایی آغاز می شود که خانواده امیدوار برای تکمیل پرونده پزشکی مهیار از او آزمایش خون می گیرند و متوجه آن می شوند که فرزند آنها از نظر گروه خونی هیچ شباهتی به آنها ندارد. این خبر باعث بروز مشکلات فراوانی در خانواده آنها شد تا اینکه با تحقیقات فراوان متوجه شدند فرزند واقعی آنها هم اکنون ساکن شهرستان خرامه و در دامان خانواده کشاورز در حال زندگی است. بعد از پیگیری های مدام خانواده کشاورز نیز از این قضیه مطلع شدند و این اتفاق برای آنها نیز یک قضیه غیرقابل باور و سخت بود. با پیگیری و توافقات انجام شده و طبق دستور روانشناس مقرر گردید برای فراهم کردن مقدمات جدایی فرزندان از خانواده فعلی و بازگشتشان به دامان خانواده واقعی شان این دو خانواده مدت زمانی را با هم سپری کنند تا عادت فرزندان از مادر و خانواده فعلی شان کمرنگ تر شود. آنها ناگزیر به جدایی از کودکان خود هستند که در طول یکسال وابسته به هم شده اند. خانواده کشاورز و امیدوار با گذراندن دوران سخت در کنار هم و طی کردن مکرر مسافت شیراز تا خرامه این امر را تحقق بخشیدند تا فرزندان آنها به دامان خانواده اصلی شان بازگردند. مهیار و امیر محمد بعد از این دوران طولانی به دامان خانواده خود باز می گردند اما طبق دستور روانشناس همچنان آنها باید تحت مراقبت باشند تا این ضربه روحی را برای مادران و فرزندانشان قابل کنترل باشد.
{$sepehr_album_36564}
نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 2
- در انتظار بررسی: 0
- غیر قابل انتشار: 0
-
ما ها جابجا نشده باشیم صلوات!
-
ما ها جابجا نشده باشیم صلوات!